تلنگر
مدرسه که می رفتم فکر می کردم … دلگیری غروب جمعه به خاطر ننوشتن تکالیف فرداست . اما الان می فهمم تکالیفی که امام عصر داده بود یادم رفته است……..
اللهم عجل لولیک الفرج
مدرسه که می رفتم فکر می کردم … دلگیری غروب جمعه به خاطر ننوشتن تکالیف فرداست . اما الان می فهمم تکالیفی که امام عصر داده بود یادم رفته است……..
اللهم عجل لولیک الفرج
سلامی به بلندای یلدای غیبت، در زمستان بی ظهور رویت ….. بر تمام دوستداران بهار
تقویم را نگاه کردم ، یلدا بعد از عمری امشب را در میان ما خوشنام گشتی……
امشب حقیقتا یلدای مسلمین کل جهان است ….
طولانی ترین شب ظلمانی عالم امشب اتفاق افتاد……
زن و نقش آنان در بیداری های اسلامی
چکیده
بيداری اسلامی در دهههای اخير در كشورهای اسلامی و در بين مسلمانان ساير كشورها پديدهای است كه شگفتی آفريده است. مطالعه ی اين پديده و بررسی و تجزيه و تحليل آن از مدت ها پيش در دستور كار قدرتهايی قرار گرفته كه از آن احساس بيم و هراس داشتهاند و هم اينان برای فهم و شناسايی بيداری اسلامی و يافتن راههای مقابله و انهدام و يا به انزوا كشاندن اين موج ؛ تلاشهای گستردهای را شروع كردهاند تکلیف اجتماعی یک مسلمان مخصوص مردان نیست. زنان نیز بنابه تعهد دینی و مسلمانی خویش، موظفند نسبت به جریان حق و باطل در جامعه و مسئله ولایت و رهبری موضع داشته باشند. در اسلام اینکه زن، وسیله و ابزار هدف های مادی و سیاسی قرار گیرد، و مقام عظیم و انسانی او تنزل یابد، به شدت محکوم شده است. چه اینکه زن انسانی است مستقل و به طور مساوی باید هم دوش و هم گام با مرد، برای رفع مشکلات جامعه، با دورساختن استعدادهای بشری و سرانجام تکامل جامع انسانی تلاش نماید. پایه ی شخصیت زن مسلمان ، در اسلام بر اساس شرافت انسانی اوست و روی این حساب است که زن در اسلام دارای یک کیان مترقی و متعالی می گردد و همچون مرد می تواند مراحل تعالی و تکامل خویش را بپیماید.
ریشه یابی بد حجابی درجامعه و راهکارهای توسعه ی حجاب
مقدمه
حجـــاب در قامــوس بشري واژه ي آشنايي است که درگـــذر زمان از سنت به سوي مدرنيته،فراز و نشيب هاي زيادي را طي کرده است.در اين مــيان مردان و زنان(به خصوص زنان) در مسيرتندباد حرکت به سوي مدرنيسم ، در معرض برهنگي فرهنگي و فرهنگ برهنگي قرارگرفتند تا در توسعه ی سرمايه داري نقش خويش را ايفا کنند .اما بـا گذرزمان از هويــت و شخصيت و ماهيت خود بيشتر دور شدند،و در يک حرکت جديد با بازگشت دوباره به سوي منيّت خويش و توجه به سرشت و طبيعت و احتياجات حقيقي خودرا،در ميان معنويت و هويت خويش را در حجاب جستجو کردند .
نگاهي به حجاب که برخاسته از حقايق دين ودرافق بالاتر ازعالم ماده تدوين وتبيين شده است،در عصر برهنگي،تنها پاسخ مثبت وحقيقي به نيازهاي دروني و بازگشت به گرايش هاي فطري جامعه انساني است که سلامــــت ، امنيت ، معنويت وکمال را در خانواده و اجتماع ميسور مي سازد واين انتخاب تنها راه رسيدن بـه کمال و سعادت الهي است. تحقیق حاضربا نگاهی به ریشه های بی حجابی در جامعه و بیان راهکارهای توسعه فرهنگ حجاب در جامعه درصدد این است که قدم کوچکی در جهت نهادینه کردن حجاب در جامعه برداشته باشد . ان شاءالله.
نماز موجب زوال سيّئات
از فلسفه هاي ديگر نماز اين است كه نماز به نقشي كه در شستشوي گناهان و زدودن آثار و زنگار گناه در ضمير انسان دارد ،روح و جان آدمي را آماده ي پذيرش ياد و ذكر خدا و دوري از غير خدا مي كند . چرا كه از نظر تعليمات اسلامي هر گناه اثري كدورت آور بر دل آدمي مي گذارد كه ميل ورغبت به كارهاي نيك وخدايي درانسان کاهش مي يابد ورغبت به گناهان دراوافزايش مي يابد. متقابلاً عبادت و بندگي و نماز از طريق زايل كردن آثار گناهان ، ميل و رغبت به كارهاي نيك را در انسان افزايش مي دهند و از رغبت به شر و گناه در او مي كاهند . آيات و روايات بسياري وجود دارد كه بر اين تأثير مهم نماز اشاره كرده اند از جمله خداوند متعال در آيه ي 114 سوره ي هود مي فرمايد:
«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ ؛ نماز را در دو طرف روز به پا داريد و نيز در ساعت تاريكي شب كه البتّه نيكوكاري هاي شما بد كاري هايتان را نابود مي سازد اين يادآوري است براي اهل ذكر .»
نماز بزرگترين عامل بازدارنده از فحشاء و منكرات
خصوصيّت ديگر نماز كه از فلسفه هاي مهم نماز به شمار مي رود اين ست كه نماز عامل بازدارنده ي انسان است در مقابل فحشاء و منكرات. آيات و روايات بسياري وجود دارد كه به اين فلسفه ي مهم اشاره كرده اند از جمله خداوند متعال در آيه ي 45 سوره ي عنكبوت مستقيماً از اين فلسفه ي مهم نماز سخن گفته ، مي فرمايد :
«اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ ؛ آنچه از كتاب آسماني به تو وحي شده تلاوت كن و نماز را به پادار كه نماز( انسان را ) از زشتي ها و منكرات باز مي دارد و خداوند مي داند شما چه كارهايي انجام مي دهيد .»
آيت الله مكارم شيرازي در تفسير اين آيه و اينكه نماز چگونه انسان را از فحشاء و منكرات باز مي دارد مي نويسند:
نماز حافظ تعادل انسان در مقابل خير و شر
نماز مكتب عالي تربيت و عامل سازنده اي است كه مقاومت و ايستادگي آدمي را در فراز و نشيب هاي زندگي حفظ مي كند . نمازگزار در مقابل هر خير و شر و اقبال و ادباري تحمّل خويش را حفظ كرده و به هر بادي نمي لغزد . خداوند متعال در اين باره مي فرمايد :
«إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً * إِلَّا الْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَآئِمُونَ؛ همانا انسان مخلوقي حريص است چون شر رسد ناله كند و چون خير رسدمنع ( احسان ) نمايد مگر نمازگزاران ، آنان كه دائم در نماز هستند . »
همانطوركه ملاحظه مي شود خداوند در اين آيه به سه صفت ناپسند انسان ( حرص ، جزع ، بخل ) اشاره كرده است كه عامل بي تابي انسان هستند اما از ميان اين صفات نمازگزاران را استثناءساخته است ، نماز گزازاني كه نمازهاي خود را تداوم مي بخشند . حال در اينكه منظور از هلوع غير از حرص چه چيزهايي مي تواند باشد و اينكه تداوم بر نماز يعني چه ؟ نظر تفاسير مختلف را بيان مي كنيم :
نماز ايجاد كننده ي مسئوليّت دروني و مهمترین عامل یاری دهنده ی انسان
نماز نوعي تمرين مسئوليّت پذيري و وظيفه شناسي است كسي كه به نمازهاي روزانه پاي بند باشد لااقل خود را به انجام يك وظيفه مقيّد كرده است و عادت داده ، همين عادت مانعي در برابر بي بندوباري و سهل انگاري او نسبت به وظايف ديگر و كمكي به پيشرفت او در زندگي است و روحيّه ي مسئوليّت پذيري را در او تقويت خواهد كرد و ار طرفي مسئوليّت انسان را سنگين تر مي كند و شايد به همين جهت است كه خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد :
« وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ* الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُوا رَبِّهِمْ …؛ در راه زندگي از صبر و نماز كمك بگيرديد ، هر چند نماز خود كار سنگيني است مگر بر فروتنان كه عقيده دارند سرانجام پيش خداي خويش مي روند و به سوي او بازگشت خواهند كرد … .»
آرامش دل
آنچه از آيات قرآن بر مي آيد اين است كه از فلسفه هاي مهم نماز رسيدن به آرامش روحي و رواني است كه در سايه ي اقامه ي نماز براي انسان حاصل مي شود . در تفسير آيه ي :
« فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى؛ در برابر آنچه آنها گويند صبر كن و قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب آن و همچنين در اثناء شب و اطراف روز تسبيح و حمد پروردگارت را به جا آور تا خشنود شوي .»
آمده است كه: « در اين كه منظور حمد و تسبيح مطلق در اين آيه است و يا اشاره به خصوص نمازهاي پنج گانه روزانه ، در اين آيه باشد ، ميان مفسّران گفتگو است، جمعي معتقدند كه بايد ظاهر آيه را به همان معني وسيع اش رها كرد و از آن حمد و تسبيح مطلق استفاده مي شود درحاليكه گروهي ديگر آن را اشاره به نمازهاي پنج گانه مي دانند به هر حال اين تفاسير منافاتي با هم ندارند ، زيرا در بعضي از روايات به اذكار مخصوص و در بعضي به نماز تفسير شده است و جمله ي «لَعَلَّكَ تَرضَي» در واقع نتيجه ي حمد و تسبيح پروردگار است ، چرا كه اين حمد و تسبيح و نمازهاي شب و روز پيوند انسان را با خدا آن چنان محكم مي كند كه به هيچ چيز جز او نمي انديشد .»
فلسفه ي نماز در قرآن
قبل از پرداختن به فلسفه ي نماز ، بهتر است گريزي كوتاه به معناي لغوي و اصطلاحي نماز داشته باشيم .
در لغت نامه ي دهخدا ، در باره ي معناي لغوي نماز آمده است كه « نماز ، بندگي ، اطاعت و فرمان برداري است .» در فرهنگ معين در اين باره آمده است كه « نماز، سر فرود آوري براي تعظيم ، سجده است » در قاموس قرآن هم چنين آمده است كه « صلوة ، توجّه و انعطاف است و با اختلاف نسبت متفاوت مي شود به همين خاطر گفته شده است كه : نماز از خدا رحمت ، از ملائكه استغفار و از مردم دعا است و اين سخن جامع معاني نماز است .»
عبادت و عبوديّت
در صحاح گفته شده است ، اصل عبوديّت خضوع و ذلّت است و عبادت طاعه است، عبارت قاموس هم چنين است . عبادت و عبودة و عبوديّت ، هر 3 به معناي طاعت است و در اقرب الموارد آمده : عبادت طاعت است و نهايت تعظيم براي خداي متعال .
عبادت در لغت به معناي تسليم ، اطاعت و اظهار ذلّت است . راغب مي نويسد : عبوديّت به معناي اظهار ذلّت است ولي عبادت بالاتر از آن است زيرا به معناي نهايت درجه ي اظهار ذلّت است ، از همين رو كسي جز خدا سزاوار پرستش نيست .