نماز حافظ تعادل انسان در مقابل خير و شر
نماز حافظ تعادل انسان در مقابل خير و شر
نماز مكتب عالي تربيت و عامل سازنده اي است كه مقاومت و ايستادگي آدمي را در فراز و نشيب هاي زندگي حفظ مي كند . نمازگزار در مقابل هر خير و شر و اقبال و ادباري تحمّل خويش را حفظ كرده و به هر بادي نمي لغزد . خداوند متعال در اين باره مي فرمايد :
«إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً * إِلَّا الْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَآئِمُونَ؛ همانا انسان مخلوقي حريص است چون شر رسد ناله كند و چون خير رسدمنع ( احسان ) نمايد مگر نمازگزاران ، آنان كه دائم در نماز هستند . »
همانطوركه ملاحظه مي شود خداوند در اين آيه به سه صفت ناپسند انسان ( حرص ، جزع ، بخل ) اشاره كرده است كه عامل بي تابي انسان هستند اما از ميان اين صفات نمازگزاران را استثناءساخته است ، نماز گزازاني كه نمازهاي خود را تداوم مي بخشند . حال در اينكه منظور از هلوع غير از حرص چه چيزهايي مي تواند باشد و اينكه تداوم بر نماز يعني چه ؟ نظر تفاسير مختلف را بيان مي كنيم :
علّامه طباطبايي در تفسير الميزان در ذيل اين آيه مي نويسند:
«كلمه ي هلوع صفتي است كه از مصدر هلع به فتح ها و لام كه به معناي شدّت حرص است اشتقاق يافته و نيز گفته اند كه اين كلمه را دو آيه ي بعد تفسير كرده ، پس هلوع كسي است كه هنگام برخورد با ناملايمات بسيار جزع مي كند و به چيزي كه به او مي رسد از انفاق به ديگران خودداري مي كند و«اِلّاالمُصَلّين» اين استثناء از انسان هلوع است و اگر از ميان همه ي امتيازات مؤمنيني كه در آيات بعد ذكر مي شود ، نماز را اختصاص به ذكر داد ، براي اين بود كه شرافت نماز را رسانيده و بفهماند نماز بهترين اعمال است ، علاوه بر اين نماز اثر روشني در دفع رذيله ي هلع مذموم دارد همانطور كه در آيه ي 45 سوره ي عنكبوت «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ » نماز بازدارنده از هر فحشاء و منكر دانسته شده است .
اما آيه ي« الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» اينكه صلاة را به ضمير هم اضافه كرده دلالت دارد بر اينكه بر خواندن نمازشان مداومت داشته اند ، نه اينكه دائماً در نماز بوده اند و ستودن آنان به مداومت در نماز اشاره شده است به اينكه اثر هر عملي با مداومت بر آن كامل مي شود .»
پس مشخص مي شود كه تفسير الميزان هلوع را شدّت حرص معنا مي كند و منظور از تداوم بر نماز استمرار آن در طول زمان مي داند كه اين خود اشاره اي به خصوصيّت و امتياز عمل اين دسته از نمازگزازان بر ساير نمازگزاران است .
آيت الله مكارم شيرازي در تفسير نمونه نيز اين آيه و معناي هلوع و تداوم بر نماز را اينگونه تفسير مي كندكه:
«جمعي از مفسّران و ارباب لغت هلوع را به معني حريص و جمعي كم طاقت تفسير كرده اند . بنابر تفسير اوّل در اينجا سه نكته ي منفي اخلاقي در وجود اين گونه انسان ها اشاره شد (حرص ، جزع و بخل) و بنابر تفسير دوّم به دو نكته ي جزع و بخل اشاره مي شود زيرا آيه ي دوّم و سوّم تفسيري است براي معناي هلوع . اين احتمال هم وجود دارد كه هر دو معني در اين واژه جمع باشد و « اِلّا المُصَلّين» استثناء يك صفت از ميان اوصاف شايسته است و امّا«اَلذَّين هُم عَلَي صَلاتِهِِم دائِمُونَ» اين نخستين ويژگي اين نمازگزاران است كه ارتباط مستمر با درگاه پروردگار متعال دارند و اين توجه مستمر مانع غفلت ، غرور و فرو رفتن آنها در درياي شهوت ها و اسارت در چنگال شيطان و هواي نفس مي شود . بديهي است كه منظور از مداومت بر نماز اين نيست كه هميشه در حال نماز باشند بلكه منظور اين است كه در اوقات معين نماز را انجام مي دهند امّا كارشان تداوم دارد . اصولاً هر كار خيري آن گاه در انسان اثر مثبت مي گذارد كه تداوم داشته باشد . لذا در حديثي از پيغمبر اكرم (صلّ الله علیه واله وسلّم) مي خوانيم : «اِنَّ اَحَبَّ الاعمال اِلي اللهِ مادام و انَ قَّل؛ محبوبترين اعمال نزد خدا چيزي است كه مداومت داشته باشد هر چند كم باشد .»
پس با توجّه به اين تفاسير وقتي نمازگزار مي تواند ، تعادل ميان صفات ناپسند وجودي خود در هنگام مواجهه با خير و شربرقرار كند و بي تابي نكند كه نماز گزاري باشد كه نمازش تداوم داشته باشد چرا كه همان گونه كه از اين حديث شريف هم مشخّص مي شود هر عملي وقتي اثر مثبت خود را مي گذارد كه هميشگي باشد و اثر مثبت نماز هم در اينجا چيزي جز حفظ تعادل آدمي در فراز و نشيب هاي زندگي نيست.