نماز بزرگترين عامل بازدارنده از فحشاء و منكرات
نماز بزرگترين عامل بازدارنده از فحشاء و منكرات
خصوصيّت ديگر نماز كه از فلسفه هاي مهم نماز به شمار مي رود اين ست كه نماز عامل بازدارنده ي انسان است در مقابل فحشاء و منكرات. آيات و روايات بسياري وجود دارد كه به اين فلسفه ي مهم اشاره كرده اند از جمله خداوند متعال در آيه ي 45 سوره ي عنكبوت مستقيماً از اين فلسفه ي مهم نماز سخن گفته ، مي فرمايد :
«اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ ؛ آنچه از كتاب آسماني به تو وحي شده تلاوت كن و نماز را به پادار كه نماز( انسان را ) از زشتي ها و منكرات باز مي دارد و خداوند مي داند شما چه كارهايي انجام مي دهيد .»
آيت الله مكارم شيرازي در تفسير اين آيه و اينكه نماز چگونه انسان را از فحشاء و منكرات باز مي دارد مي نويسند:
«خداوند در اين آيه دو دستور به پيامبر(صلّ الله علیه واله وسلّم) مي دهد ، نخست مي گويد آنچه را از كتاب آسماني به تو وحي شده تلاوت كن،دستور دوم «نماز را بر پا دار» است كه شاخه ي اصلي پرورش است . سپس به فلسفه ي بزرگ نماز پرداخته مي گويد :«زيرا نماز انسان را از زشتي ها منكرات باز مي دارد.
طبيعت نمازازآنجا كه انسان رابه ياد نيرومندترين عامل بازدارنده يعني اعتقادبه مبدأومعاد مي اندازد داراي اثر بازدارندگي از فحشاء و منكر است . انساني كه به نماز مي ايستد ، تكبير مي گويد ، خدا را از همه چيز برتر و بالاتر مي شمرد ، به ياد نعمت هاي او مي افتد ، حمد و سپاس او مي گويداو را به رحمانيّت و رحيميّت مي ستايد ، به ياد روز جزاي او مي افتد ،اعتراف به بندگي او مي كند . بدون شك در قلب و روح چنين انساني جهشی به سوي حق و حركتي به سوي پاكي و جنبشي به سوي تقوا پیدا مي شود . براي خدا ركوع مي كند و در پيشگاه او پيشاني بر خاك مي نهد ، غرق در عظمت او مي شود خودخواهي ها و خود برتربيني ها را فراموش مي كند ، شهادت به يگانگي او مي دهد و گواهي به رسالت پيامبر(صلّ الله علیه واله وسلّم) مي دهد همه ي اين امور موجي از معنويّت در وجود او ايجاد مي كند ، موجي كه سدّ نيرومندي در برابر گناه محسوب مي شود .»
در وسط روز هنگامي كه فرد غرق زندگي مادّي شده ناگهان صداي تكبير مؤذّن را مي شنود ، برنامه ي خود را قطع كرده به درگاه او مي شتابد و حتّي در پايان روز و آغاز شب پيش از آنكه به بستر استراحت رود با او راز و نياز مي كند و دل را مركز انوار او مي سازد .
نماز مهمترين تمرين ضبط نفس است و بسياري از اصول تربيت اسلامي را در خود گنجانده است چرا كه در تمام مدّت نماز ،خوردن ولو يك ذرّه نبايد صورت بگيرد ، خنديدن آن را خراب مي كند، گريستن براي غير خدا ، براي هر موضوعي از موضوع هاي ديگر خرابش مي كند ، زيرا در حال نماز انسان بايد بر تمايل هاي خود از قبيل خوردن و خوابيدن و … غلبه كند و بر احساس هاي خود از قبيل خنديدن و گريستن مسلّط باشد و خود را نگهدارد ، نماز يك حالت انضباط روحي و جسمي است از نظر روحي مثل همين كه نبايد اسير احساسهاي خود شود و از نظر جسمي هم اينكه كوچك ترين چپ و راست متمايل شدن و نگاه كردن نماز را باطل مي كند.»
در واقع نماز عبادتي نيست كه تنها از تعدادي حركات جسمي تشكيل شده باشد روح نماز همان خودداري و ضبط نفس است . نمازي مورد قبول و سازنده است كه در تمام مدّت نماز شخص خود را از تمام مشغله هاي فكري و ذهني روزمره اش رها كند و اسير تمايل هاي نفساني اش نشود ، نمازي مورد قبول است كه شخص مقدّمه هاي نماز را كامل به جا آورده باشد ، مقدّمه هاي نماز نيز همان دوري از مال حرام و غصبي و به طور كل طهارت روحي و جسمي است . شخصي كه مجبور باشد در طول روز براي اينكه ركعتي نماز به جا آورد تمام اين اصول تربيتي را رعايت كند مسلماً بعد از مدّتي همه ي اين اصول برايش ملكه خواهد شد كه حتّي هنگامي كه به نماز نايستاده است به راحتي از آنها پرهيز كند و يا آنها را رعايت كند و اين همان تمرين ضبط نفس است كه از آن بحث شد .
يكي از نويسندگان اسلامي در باره ي نقش سازنده اي كه نماز مي تواند براي انسان داشته باشد چنين مي گويد : «يك باب بسيار وسيعي در تعليم و تربيت و معارف اسلامي است و آن اينكه انسان ساخته ي خود انسان است ، يعني انسان هر جور عمل كند همان گونه ساخته مي شود . در فلسفه ي اروپايي اين حرف جديدي تلقّي شده است كه به آن پراكتيس يا فلسفه ي عمل مي گويند . انسان هم سازنده ي عمل خودش است و هم ساخته ي عمل خودش و نماز است كه انسان را مي سازد .»
پس با توجّه به آنچه گفتيم نماز از دو طريق مي تواند نقش سازنده در انسان داشته باشد و در اصطلاح مانند پليسي غيبي باشد كه شخص نمازگزار را از فحشاء و منكرات باز دارد ، يكي از طريق تأثيري كه در ايجاد ياد خدا و ياد آوري مبدأ و معاد در طول شبانه روز براي انسان دارد و ديگري از طريق تأثيري كه در تمرين ضبط نفس در مقابل برخي از اصول در انسان ايجاد مي كند و شخص را پايبند به برخي امورمي نمايد ، مي تواند انسان را بسازد.