نقش زنان در تداوم نهضت امام حسین علیه السلام از عاشورا تا دوره قاجار
23 آبان 1393 توسط سلاله
نقش زنان در تداوم نهضت امام حسین علیه السلام از عاشورا تا دوره قاجار
زن در دوره امویان
همگام با نتایج حاصله از تلاش گسترده این زنان پس از واقعه کربلا، عوامل دیگری موجب فروپاشی حکومت امویان گردید. حادثه عاشورا و نقش زنان در پیام آوری و گسترش تأثیرات آن در گرایشات شیعی و علاقه روز افزون مردم نسبت به اهل بیت پیامبر اکرم و گسترش احساس انزجار مردم از حکومت بنی امیه، نقش مهم و قابل توجهی داشته اند. به این ترتیب حکومت امویان در سال 132 قمری سقوط کرد لکن انقلاب عاشورا همچنان الهام بخش نهضت های شیعی در طول تاریخ گردید و نام زنان مؤثر در پیام آوری انقلاب عاشورا و ادامه نهضت امام حسین علیه السلام در مبارزه با حکومت های غاصب و ستمگر و دفاع از اسلام راستین برای همیشه در دفتر تاریخ اسلام به افتخار و عزت ثبت گردید.
زن در دوره عباسيان( 132 تا 656 ه.ق)
بني عباس كه ابتدا به نام انتقال خون شهدا آمدند و بني اميه را قتل عام كردند. پس از چندي روش ظالمانه اي بني اميه را در پيش گرفتند. در اينجا تاثير هنر ساساني به درستي قابل مشاهده است. زناني كه هنرمند تصوير كرده است گويي به نسلهاي گذشته مربوط است و تنها اثري كه از رواج انديشه جديد اسلام در آن مي توان مشاهده كرد همانا مختصري از انتزاع است كه به تدريج در هنر ايراني مطرح مي شوند. زنان همچون دوره بني اميه از زندگي صحرا نشيني به زندگي شهرنشيني كشيده شده و آزادي خود را به طور روز افزوني از دست مي دادند. قدرت و منزلت زنان تنزل كرده و در خانه ها ماندند در اينجا به جنبه اي از هنر اشاره مي كنيم. كه در بشقاب سفالين با طراحي از يك زن ديده مي شود. چه بسا بسياري از سفالينه هاي منقوش اين دوره و ادوار پيش از آن به دست زنان هنرمند ساخته شده باشند. و در تاريخ هيچ نام و نشاني از ايشان بر جاي نمانده، ليكن مي دانيم زنان در ساختن سفالينه ها دست داشته اند.
زن در دوره غزنويان (315 تا 582 ه.ق)
چنانكه مي دانيم ساكنان سرزمين ترك (آسياي مركزي) به كار دامداري اشتغال داشتند و از جوامع بسيار دور افتاده اند و رشد نيافته بودند. در اين جامعه به دليل عقب ماندگي تكنولوژيك محصول مازادي نداشتند . همه افراد قبيله مي بايست كار ميكردند . بدين جهت نقش زن نيز نقش فعالي در امور اقتصادي داشت و هر چند مرد به زن برتري داشت ليكن اين فاصله چشمگير نبود. زنان ترك در جنگها سلام به دست گرفته و مي جنگيدند.
همينطور در سواركاري ، برپاكردن خيمه و ديگر امور قبيله كمتر از مردان نبودند، اما به هنگامي كه اين تركان به ايران رسيدند و عامل اعتقادات مذهبي ايرانيان و رواج سنتهاي اجتماعي تركان، تغييرات زيادي در وضعيت زنان ترك پديد آورد. دست زنان از فعاليتهاي اجتماعي و سياسي كوتاه شد. از معدود زنان برجسته تاريخ غزنوي مي توان به « حره ختلي» خواهر سلطان محمد كه براي روي كار آمدن مسعود فعاليت سياسي مي كرد اشاره نمود. غزنويان چنانكه گفتيم از پيشينه فرهنگي محدود و رشد نيافته اي بر خورداري بودند . بنابراين هنر چندان قوي و متفاوتي نداشتند.
زن در دوره سلجوقيان (429 تا 590 ه.ق )
سلجوقيان بر خلاف غزنويان كه تظاهر به ديندار مي كردند چندان پايبند جلب رضايت خلفاي عباسي نبودند . در آثار زندگي خلفاي عباسي نبودند . در آثار زندگي صحرانشيني چنانكه اشاره شد زنان از حقوق نسبتاً بيشتري برخوردار بودند. در دوره سلجوقيان به دليل نفوذ سنن قبيله اي ، زنان كمابيش در كارهاي سياسي مداخله كرده اند. (خانهاي تركستان در كارهاي دولتي با زنان مشاوره مي كردند و صلاحديد آنها به ديگران ترجيح مي داند. ) در اين زمان تصوير زنان را به شكل كاملاض انتزاعي مي بينيم. در حاليكه گرايش هاي متعددي در هنر سلجوقي قابل شناخت است. ليكن آنچه نهايتاً به عنوان سبكي مشخص و معين مطرح مي شود سبكي است كه با وابستگي به ادبيات در عرصه كتاب آرايي ، به عرصه ذوق و انديشه اين عهد مي پردازد . تصوير زنان ديگر نه تصويري ملموس و واقعي كه تصويري ذهني است. وابسته به دنياي مثالي و فارغ از قانونمنديهاي جهان خاكي . در نمونه هاي هنر سلجوقي زنان را به عنوان فرشتگان در هاله اي از تقدس مي دانيم. و اين سرآغاز يك تلقي ذهني است كه تا قرنها بر هنر ايران حاكميت مي يابد. از زنان معروف اين عصر يكي تركان خاتون همسر ملك شاه است و مهستي گنجوي نيز از بزرگترين زنان عصر سلجوقي است . وي شاعرهاي فاضل بود كه در گنجه متولد شده بود. مهستي معاصر خيام و نظامي بود. وي بنا بر عادت زنان ترك ، خود را اسير سنتهاي مرسوم نساخت و آزادي را پيشه كرد. پيداست كه سنت شكني از جانب يك زن با چه تهمت و اهانتي مواجه خواهد شد. اما يكي ديگر از حركتهاي تاريخي كه ديدگاه هاي متفاوتي در مورد زنان مطرح ساخت جريان اسماعيليان بود كه در پي ايجاد جامعه اي آزاد و برابري و مساوات بود.
( اسماعيليان زن را برابر و همسان با مرد مي دانستند . زنان اسماعيلي مستقيماً ماموريت هاي خطرناكي را مرد آسا انجام مي دادند. )
زن در دوره خوارزمشاهيان
زنان خوارزمشاهي نيز چون ديگر قبايل ترك موقعيت اجتماعي برتري داشتند و در كار دامداري و كشاورزي و امور اجتماعي و سياسي دوش به دوش مردان فعاليت داشتند . نمونه افرادي وجود دارد كه در سياست فعاليت مي كردند. البته با اين حال وضع عموم زنان به تدريج رو به محدوديت و محروميت رفته و آنان از هر كار مفيد منع شدند و به غير از عده اي بسيار قليل ، كسي از زنان امكان تحصيل و پيشرفت نداشت .
زن در دوران مغولان
موقعيت مغول مانند تركان بود، آنان نيز دامدار بودند و همواره در حال حركت و از ساختن خانه و برج دوري مي كردند . زن و مرد با هم كار مي كردند و پوشش زنان و مردان فرقي نداشت. زنان مغول در تيراندازي و سواركاري چون مردان آزموده بودند و در جنگاوري مردان را همراهي مي كردند. هيچ فعاليتي حتي رياست ايل، شكال و جنگ به تنهايي اختصاص به مردان نداشت .
تصاويري منقوش بر كاسه ها وجود دارد كه نشانگر مشاركت زنان در اين ادوار است. بطوريكه مي بينيم زن در موقعيتي تقريباً برابر است . در حالي كه سوار بر مركب و بدون پوشش كامل به تاخت و تاز مي پردازد. هر چند شيوه طراحي پيكره ها، شيوه اي انتزاعي است ليكن كاملاً مشخص است كه هنرمند فرد معني را در نظر داشته و وي را مطابق رسوم رايج جامعه مطرح مي سازد. ( در حقيقت تصويري كه از زن به دست مي دهد ، در عين انتزاعي بودن، تزئيني كننده نمي باشد . و از آن به مثابه آرايش سطح استفاده نشده است ) زنان در اين عهد از موقيعت نسبتاً محترمانه اي برخوردار بودند چنانچه در غياب شوهر رئيس و سرور خانواده محسوب مي شدند. و اين وضع كم و بيش از ايلات و عشاير دوره هاي بعدي حتي در دوره قاجار در ايران قابل مشاهده است .
تعدد زوجات در ميان مغولان به ويژه در ميان اشراف و بزرگان چادرنشين ممنوع نبود. ليكن معمولاً مردان بيش از يك زن نمي گرفتند. در مورد تعدد زوجات مي بايست اشاره كرد كه در ميان مغولان ابتدا عقد و و نكاح به مفهومي كه براي ايرانيان شناخته شده بود ، معمول نبوده و حتي چند شوهري در ميان ايشان به چشم مي خورد. بنابراين در دوره حكومت مغولان در ايران زنان از موقعيت نسبتاً بهتري برخوردار شدند. بانوان مغول حجاب نداشتند و حتي پس از گرويدن به اسلام كمتر به حجاب توجه نمودند . زنان مغول نه تنها در زماني كه رسماً فرمانروا بودند. بلكه حتي در مواقع ديگر در امور مملكت دخالت داشتند . زنان خانواده خان در ميهماني هاي رسمي و مراسم انتخاب خان شركت داشتند.
به طور كلي زنان حرمسراي مغولان و تيموريان نيز بر خلاف دوره هاي قبل از حقوق و آزادي بيشتري برخوردار بودند .در فعاليتهاي بزرگ درباري ، خانم هاي درباري همواره حاضر بودند و پا به پاي مردان در بزم ها مي خوردند و مي آشاميدند . پس از حمله مغول به ايران به طور محسوسي از شدت و فشار برخي طبقات به زنان كاسته شد و درياساي چنگيزي به لزوم همكاري زن و شوهر و رفع اختلافات داخلي خانواده اشاره رفته است و همچنين بر اساس همين ياساي چنگيزي » به سقط جنين در اثر بد رفتاري و كنك جريمه تعلق ميگرفته و به تعدادماههاي جنين شوهر مجبور بود چهارپايان در اختيار او بگذارد.
طبق گفته¬هاي ماركوپولو درباره مشاغل زنان مي خوانيم كه راندن ارابه ها و قرار دادن چادرهاي متحرك ر وي ارابه ها و برپاداشتن چادرها ، دوشيدن گاوها، درست كردن كره و پنير و دباغي پوست حيوانات و دوختن آنها با ريسمان به عهده زنان است. طبق ياساي چنگيزي هنگامي كه مردان عازم نبرد مي شدند، زناني كه در اردو مي ماندند همه كارهاي مردان را نيز مي بايست انجام دهند. اما هنگامي كه مغولان در ايران مستقر شدند و به اسلام گرويدند فعاليت زنان كاملاً محدود گرديد و ديگر زنان حق مشاركت در جلسات دولتي را نداشتند. در واقع برخورد اين دو فرهنگ سنن هر دو جامعه را تعديل كرد. برخي از سنتهاي مغولان در وضعيت زنان در ايران تغييرات كوچكي ايجاد نمود و برخي سنت هاي قومي و مذهبي ايرانيان موقعيت زنان مغولي را دچار تغيير كرد. به طوري كه رفت و آمد زنان در كوچه و بازار به نسبت دوره هاي ديگر آزادانه تر و محترمانه تر صورت مي گرفت. اصولاً مغولان در مورد مذهب هيچ تعصبي نداشتند.
زن در دوره تيموريان
در دوران تيمور زنان مخصوصاً زنان غير مسلمان حقوق و امتيازات بيشتري داشتند. زنان تاتار در زمان تيمور حق ماليكت داشتند و در جشن ها و شادي ها با شوهران شركت مي كردند . از نظر وضع حجاب نيز چون ترك بودند خود را ملزم به رعايت آن نمي دانستند . تعدد زوجات در زمان تيموريان نيز رايج بود و مرداني كه توانايي مالي داشتند بيش از يك زن اختيار مي كردند. زنان حرمسراي تيمور به شيوه زنان مسلمان رفتار نمي كردند. و عادت و رفتار آنان بيشتر شبيه اعمال زنان مغولي بود . آثار هنري به جا مانده از عهد مغولان و تيموريان نشان از فرهنگ دوسويه كه تلفيقي از آداب و سنن جامعه ايراني كهن ، جامعه اسلامي ، جامعه قبيله اي مغولان و برخي سنت هاي جامعه چين است. كه از طريق مغولان وارد ايران شده بود. از اين دوره تا اواخر دوره صفويه هيچ تصوير طبيعي و محسوس از ايشان در هنر ارائه نمي شود و زن نه تنها فاقد هر گونه نمود تزئيني است بلكه به سمبل و نمادي از يك سلسله مفاهيم ذهني تعبير مي شود . ديگر نه برهنگي او برهنگي جسماني است نه زيبائي اش و نه عشقش .
زن در عهد صفويه (905-1148 ه.ق)
ديديم كه چگونه تاثيرات دو دوره قبل در ايران نيز ريشه دوانيد . و حتي در قلعه الموت ادعاي آزادي كامل زنان شد و زنان در به دست آورد مساوات و عدالت در جامعه به مبارزه برخاستند . حضور طولاني مغولان در ايران زمينه هاي بيشتري را براي پذيرش عموم مردم نسبت به سنت هاي تركان ايجاد نموده بود. بطور كلي مي توان مشاهده نمود كه پس از حمله مغول از فشار جامعه پدرسالار بر زنان بطور محسوسي كاسته شد. اما بتدريج كه قدرتمندان جديد طعم ثروت و مكنت را چسبيدند و از سويي با فرهنگ پدرسالاري ايرانيان آميخته شدند بار ديگر موقعيت زنان نزول كرد. با تشكيل سلسله صفويه بعد از گذشت قرن ها بار ديگر ايران توانست وحدت مركزي و مذهبي را به دست آورد و بدين گونه وارد دوره جديدي از حيات خود شد.
در دوره صفويه به تدريج از فعاليت زنان كاسته شد و سواركاري و تيراندازي به فراموشي سپرده شد. چادر و روبنده انداختن از زمان شاه طهماسب رواج يافت . تاريخ هنر نگارگري در عهد صفوي تاريخي پر تحول و متنوع است . مقطعي از تاريخ هنر ايراني است كه بصورت وسيع و گسترده بر دوره هاي بعدي خود اثر مي گذارد.
سنتهاي نگارگري ايران كه از چند قرن پيش به شكل منسجم و مستحكم شكل گرفته بود . در اوايل اين دوره به داوم ثبات پيشين باقي است. ليكن در اين سير تحول تاريخي اين عهد به آثاري از هنرمندان متاخر بر مي خوريم كه چهره اي كاملاً دگرگون از زنان را ارائه مي دهد كه ديدي ملموس و طبيعت گرايانه نسبت به محيط اطراف و من جمله نسبت به زنان است.
زن در دوره افشاريه (1278 ـ 1148 ه.ق)
در اين دوره اثار زيادي ديده نشده .
زن در دوره زنديه (1209 تا 1164 ه.ق)
وضع زنان در دوره زنديه در واقع ادامه موقعيت اجتماعي ايشان در دوره نادر بود. تاريخ زنديه همچنان تاريخي مذكر است و سنت هاي جامعه پدرسالاري هنوز به استحكام گذشته باقي است . در اين دوره نيز تعداد زناني كه بتوانند در جامعه قد علم كرده و از توانايي ها و امكانات خدادي خود استفاده كنند بسيار اندكنند . از اين نوع سنت شكن زني بود فاضل و هنرمند به نام فاطمه كه بيست هزار و بيت شعر از اشعار شعراي پيشين و در زمان خود را از بر داشت . مردم كوچه و بازار، فاطمه را به خاطر همين فضل كمالاتش ملا لقب داده بودند. سنت نقاشي زند و قاچار ( در ابتداي تشكيل سلسله قاجار ) سنتي به هم پيوسته و در بعضي نقاط مشترك است .