زنان در کربلا
نقش زینب علیها السلام در نهضت عاشورا
تاریخ مرهون شخصیت های بزرگی است که در هنگامه نیاز، توانسته اند نظام تغییر را به دست گرفته و حیات اجتماعی را به پویایی و حرکت واداشته و در واقع آن را باز سازی نمایند. یکی از مهمترین این برهه ها؛ سال61 هجری است که تاریخ بانویی را در می یابد و یک سال تاریخ خود به سرانگشتان ماهر او می سپارد تا به هر صورت که می خواهد سطورش را پر کند.
آری او زینب، برجسته ترین زن عاشوراست که در وجود او دو ویژگی بزرگ تربیتی شکل گرفته است. یکی در وجود او به عنوان انسانی تربیت یافته، عمیق، دانشمند و متهور و دیگری به عنوان زن نمونه و سرمشق.
حضور و نقش عظیم آن حضرت منحصر به بعد از قیام نیست بلکه ایشان از ابتدای راه حضوری فعال و تعیین کننده در انقلاب حسینی داشتند. همیاری حضرت زینب علیها السلام با امام حسین علیه السلام در انجام مسئولیت ها را می توان بزرگترین نقش آن حضرت تا قبل از ظهور عاشورا دانست.
آن حضرت به عنوان امین امام، بخش وسیعی از مسئولیت ها و امور کاروان را بر عهده داشت تا امام حسین علیه السلام فرصت و فراخ بیشتری برای آماده سازی قیام داشته باشد .
صبر و بردباری زینب علیها السلام
صبر و بردباری در پیشگاه او شرمنده است. در تاریخ بشریت زنی به بردباری زینب علیها السلام نیامده است اصلاً زن یک موجود عاطفی است و زود متأثر می شود و نمونه ای چنین ندیده ایم که بانویی در یک نیمروز عزیزترین برادران، فرزندان و برادر زادگانش جلوی چشمش به شهادت رسند و او آرام برخود مسلط باشد. کلمه ای که ابراز ضعف و شکستگی باشد یا موجود سوء استفاده دشمن از او شنیده نشود با کمال تسلط بر نفس برنامه ای که از طرف برادر برای اجرای آن مأموریت دارد اجرا نماید و برای حفظ کودکان در حالیکه خیام را آتش زده و به خیمه ها یورش آورده اند برای حفظ جان امام علیه السلام در کمال متانت تلاش می نماید.
دست ولایت الهی امام معصوم، حضرت حسین علیه السلام با آن زمینه ای که در زینب علیها السلام بود این صبر حیرت انگیز را در او ایجاد کرد. زیرا که اگر چنین صبری در زینب نبود همه برنامه بر هم می ریخت و آنچه با هدف مشخص می بایست بوسیله زینب علیها السلام اجرا شود، اجرا نمی شد، تصرف ولایتی امام، زینب علیها السلام را که در اوج عظمت بود به قلعه رفیع تر صعود داد.
حضرت زینب اسوه صبر و مقاومت، تکمیل کننده قیام عاشورا و یگانه بانوی قهرمان کربلا در ارسال پیام عاشورا بود. وی که پاسدار ارزشهای اسلام به شمار میآمد با وجود آنکه داغ عزیزترین بندگان خدا را در دل داشت سربلند و با اقتدار در مواجهه با شهادت خاندانش برخورد نمود. آنگاه که در کنار پیکر مطهر امام حسین(علیهالسلام) قرار میگیرد حضرت را قربانی اندکی در پیشگاه خداوند میداند و از خدای خویش میخواهد که پذیرای این قربانی باشد و در پاسخ یاوهگویان که به تمسخر از آن اسوه صبر و مقاومت پرسیدند چه میبینید؟ حضرت زینب حقیقتی را که نهفته در واقعه عاشورا است بیان میکند و به راحتی میگوید که: «چیزی نمیبینم جز زیبایی.» در نگاه حضرت زینب دفاع از ارزش شهادت در راه خدا زیبایی است.
سخنرانی این بانوی بزرگوار در مجلس یزید ماهیت حکومت ظلم را آشکار ساخت و راه مبارزه را بر دیگران نمایان کرد: «هان ای یزید آیا گمان میکنی که چون زمین و آسمان را بر ما تنگ کردی و ما را شهر تا شهر مانند اسیران کوچ دادی از منزلت ما کاستی و بر حشمت و کرامت خود افزودی و قرب خود را نزد حضرت یزدان به زیادت کردی… فراموش کردی فرمایش خدا را که فرموده البته گمان نکنند آنانکه کفر ورزیدند که مهلت دادن ما ایشان را بهتر است از برای ایشان. همانا مهلت دادیم ایشان را تا بر گناه خود بیفزایند و از برای ایشان است عذابی مهین. آیا از طریق عدالت است ای پسر آزادشدگان که زنان و کنیزان خود را در پس پرده بداری و دختران رسول خدا را چون اسیران شهر به شهر بگردانی؟! همانا پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کردی… . بدون آنکه جرمی بر خود دانی… با چوبی که در دست داری به دندانهای ابیعبدالله سید جوانان بهشت میزنی… ای یزید! قسم به خدا که نشکافتی مگر پوست خود را و نبریدی مگر گوشت خود را…. و کافی است ترا خداوند از جهت داوری… .
یزید در مقابل سخنان قاطع حضرت زینب خاموش مانده بود و حضرت زینب حقیقت ماجرا را که همانا استواری حکومت وی بر پایههای ظلم است آشکار ساخت. به راستی بانوی بزرگ اسلام وجدانهای خفته و خموش را بیدار ساخت و روح مرده مقاومت را در مردم زنده نمود و ترسی را که بر جان مردم مستولی گردیده بود از میان برد و از آن پس است که ما شاهد قیامهای مختلف علیه ظلم هستیم. زیرا اینک مردم الگویی برای حقگویی و حقطلبی یافته بودند.
حقیقتی ژرف است این کلام «کربلا میمرد اگر زینب نبود» و حضور زنان در به ثمر رسیدن این نهضت غیرقابل تردید میباشد .
امام سجاد علیه السلام فرمود: شبی که فردایش پدر عزیزم به شهادت رسید من بیمار بودم و خیمه ام نزدیک پدرم بود می شنیدم پدرم در حین اصلاح شمشیرش زمزمه می کرد:” ای روزگار اوف بر تو باد، چه دوست ناستوده ای هستی، تا کی هر صبح و شام دوستی را در خون می غلتانی.” این زمزمه حاکی از آن بود که حادثه در آستانه وقع است و من سکوت کرده بودم و آهسته می گریستم، عمه ام زینب علیها السلام نیز شنید و آنچنان بی تاب شد که بانک برداشت:” لیت الموت اعدنی الحیاه الیوم ماتت فاطمه امی و علی ابی و حسن اخی یا خلیفه ماضیین"؛ ای کاش مرگ حیاتم را می گرفت امروز مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن در گذشتند ای جانشین گذشتگان. او بی تاب شده با اینکه تا امروز همه مصائب روزگار را تحمل کرده ولی این بقیه گذشتگان برادری است که طاقت جدایی او را ندارد. پنجاه و پنچ سال با هم در کنار هم بودند. زینب علیها السلام بی هوش شد، امام آمدند و خواهر را به هوش آوردند آنگاه نگاهی عمیق بر خواهر افکنده و فرمودند: ” یا اخی لا یذهبن حلمک الشیطان” ؛ خواهرم شیطان صبر و بردباری تو را نگیرد و آنگاه اشک چشمان پدرم را فرا گرفت و با سخنان خود خواهر را تشریعاً امر به صبر و بردباری نمود. آنچنان صبر و آرامشی که همه صحنه های دلخراش عاشورا را تحمل نمود، حتی امام طفل شیرخوار شهیدش را به دست او داد و یا در لحظه وداع خود آرام و به فرمان کودکان و زنان را جمع نمود و در خیمه امر به صبر کرد و این زینب علیها السلام است که نمونه کامل همه ابعاد صبر است. صبر و طاعت و بندگی، صبر در ترک معاصی برای وی حتی مکروهات و صبر بر معصیت .
نقش ساير زنان در واقعه عاشورا
واقعه عاشورا گرچه حقیقتاً تلخ و جانسوز است اما در درون خود تابلوی زیبایی است از آزادگی و شناخت انسانها و همچنین بزرگی مقام زن، دوشادوش زن و مرد را میتوان به شکل کامل در حادثه کربلا مشاهده کرد.
مردان در صحنه نبرد جنگیدند به شهادت رسیدند و زنان پیام ایشان را شهر به شهر ابلاغ کردند و به اسیری رفتند.
نمیتوان بدون تعمق این جمله را بر زبان جاری ساخت بی آنکه مفهوم عمیقاش را دریافت. وقتی مطرح میشود که «کربلا میمرد اگر زینب نبود» در این کلام رازی نهفته است که نیاز به شناخت مکتب عظیم عاشورا دارد.
برای شیعیان عاشورا روز حزن و ماتم زمین و آسمان است. اما برای عاشورائیان (شیعیان آگاه بر مکتب عاشورا) عاشورا روز عمل است، روزی که هر آنچه در دین اسلام عنوان شده است در صحنه عمل اجرا میشود و شکل کاربردی مییابد. یکی از جریانهای مؤثر در پیشرفت نهضت عاشوار حضور قوی و مؤثر زنان بود که به گونهای قلم بطلان بر کجاندیشیهای جامعه آن روزگار درباره زنان کشیده شد. در کربلا هر آنچه که مورد تقاضای یک زن است دیده میشود.
1- حق انتخاب 2- آزادی بیان و عقیده 3- آزادی عمل 4- حضور (آنچنان که خود میخواهند)
در کربلا زن و مقامش رنگ و بویی از ضعف و پژمردگی ندارد. زن ناآگاه در صحنه کربلا حضور ندارد، میداند کجاست و چه میخواهد و به کجا میرود، هر زنی که در آن صحنه حاضر است در معنی حقیقی کلام زن است مصمم و آگاه و صاحب آگاهی متفاوتی نسبت به سایر زنان جامانده از مکتب عاشورا است .
با نگاهی به تاریخ عاشورا، مشاهده میشود كه زنانی كه در صحنههای كربلاحضور داشتند با به عهده گرفتن نقشهای گوناگون، این نهضت را ماندگاركردند. در واقعدرسهای آموزنده این نهضت كه بانوان فداكار آن را عرضه كردند، هركدام این واقعیت راآشكار میكند كه نیمی از تاریخ وقایع عاشورا را زنان به دوش كشیدهاند. از جمله ابعادآموزندة این حضور میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
نقش اول ـ تبیین حقیقت قیام: قیام و مسافرت امام حسین از مكه به سوی كوفه،برای جنگ با بنی امیه نبود، بلكه برای نهی از منكر، تغییر بدعتها، اصلاح كار امت وآشكار ساختن حق و حقیقت بود.
همراه آوردن بانوان، نظر به اوضاع و احوال و عوامل طبیعی آن روز ، این مطلب راتأیید میكند كه حركت امام حسین از حجاز به سوی عراق به سبب دعوتنامههایی بودكه رجال بزرگ اهل كوفه به او نوشته بودند و خواستار سفر امام به كوفه بودند بر حسبوظیفة دینی به دستیاری و تشریك مساعی اهل كوفه، احكام و حقایق اسلام را ترویجكنند. وجود بانوان در این مسافرت حاكی از ا´ن بود كه حضرت، دعوت كوفیان را از صمیمدل قبول كرده و با زن و فرزند به طرف آنها رهسپار گردیده است و خیال حیله و دورنگی وفرار در كار نبوده است. این معنی در تهییج اشخاصی كه به وعدههای خود وفا نكردند، اثر مهمی داشت.
نقش دوم ـ تعیین حد فداكاری در راه دین: طبق آیات و روایات مختلف، مسلماندر راه دین و حفظ آن باید از مالو جان خویش بگذرد. امام حسین عملاً این مطلب را بهعموم مردم تعلیم داد. برای این كه فطرت بشری طوری آفریده شده كه در بیشتر وقتهااز جانبازی و كشته شدن خود چندان وحشتی ندارد، اما هنگامیكه متوجه شد در صورتتسلیم نشدن، زن و بچهاش گرفتار خواهند شد، در برابر دشمن تسلیم میگردد و اعتذار مینماید.
امام حسین در كربلا در شرایط سختی قرار گرفته بود. او و خانوادهاش، با یاران كم ونبودن آب و آذوقه، در میان سی هزار دشمن محاصره شده بودند. ناله و پریشانی خواهرانو دخترانش او را متأثر میسازد و مكرر از طرف دشمن به او تسلیم شدن در برابر یزیدپیشنهاد میشود. با این همه تا آخرین لحظه، عزت و شهامت خود را حفظ كرد، به خواریو ننگ ، تن نداد و در برابر ستمكاران سر تسلیم فرود نیاورد.
روز عاشورا كه به تدریج نشانههای گرفتاری بانوان ظاهر میشد، آنان را به صبردعوت میكرد و به ثواب اجرهای پروردگار امیدوارمی ساخت. امام حسین با این رفتار وگفتار، ارزش و اهمیت دین را بیان نمود و به تمامی مسلمانان درس دینداری داد.
نقش سوم ـ گریه و ناله- خاندان امام حسین در جاهای مختلف و حساس طوری ناله و گریه نمودهاند كه حتی دشمنان را هم منقلب و متأثر ساختهاند. این گریهها آن روزمانند شعله سوزانی بود كه بر خرمن هستی و كاخهای بیداد حكومت بنی امیه میافتاد ونابودش میكرد. شهادت امام حسین و یاران وی با آن وضع رقت بار،آنقدر مردم را متاثر نمیكرد كه نالهها و گریههای بانوان، مردم را تحت تاثیر قرار میداد. ناله و گریة بانوان درروز عاشورا، مجلس ابن زیاد و یزید و سایر جاها پس از واقعه كربلا گویای یك نسیم جانافزا و حیات بخشی بود كه هر ساعت بر پیكره این نهضت عظیم میدمید، بر افروختهترمیكرد و درهمه جا آن را زنده نگه میداشت و نمیگذاشت نفوذ بنی امیه آن را از بین ببردوبی اثر نماید. در شهر كوفه، شام، مدینه وبین راهها با گریهها و نالههای جان سوزخود، طوری شهادت و واقعة عاشورا را مجسم میساختند، گویا مردم آن واقعة اسف بار را دیدند.
نقش چهارم ـ اسیری بانوان- موضوع اسیری آل پیامبر پس از كشتن عزیز انشان آن روز نظر تمامی مسلمانان كاری بود برخلاف منطق دین و قرا´ن، مخصوصاً با آن وضعرقت بار. شكنجه و فشاری كه در كربلا در راهها و در شهر شام به آنان روا داشتند. دیگربنی امیه نتوانست روی این عمل خلاف دین و قرآن خود، پردهپوشی كند، در نتیجه،دشمنی آنان با پیامبر و فرزندانش، قرآن و اسلام، جلوی چشم همه مردم آشكار شد.مسلمانان به تدریج حساب آنها را از اسلام و قرآن جدا كردند.
بانوان هم موضوع اسیری خود را با لحن انكار و اعتراض به كارهای بنی امیه درجاهای متعدد ذكر مینمودند و مردم را منقلب میكردند. هنگامیكه اهل شام از اهلبیت عصمت پرسیدند: شما كیستید؟ سكینه دختر امام حسین فرمود: «ما اسیران آل محمد هستیم». در مجلس یزید، فاطمه دختر امام حسین صدا زد: ای یزید دختران رسول خدا اسیر باشند؟
بر اثر این سخن حاضران و خانوادة یزید در پس پرده صدایشان به گریه بلند شد.
شكی نیست این نوع تأثّرات برای اسیری آل پیامبر، خشم و نفرت مردم را برامویان برانگیخت و حكومت آنها را در نظر مردم منفور و متزلزل ساخت و آنچه در كربلا، در كوفه و در مسیر شام به وقوع پیوست،
سودمندترین تبلیغ بر ضد بنی امیه بود. شیخ بهایی مینویسد: هنگامی كه زنان اسیر وارد منزل شدند، زنهای آل ابیسفیان با چشمان پر از اشك از آنان استقبال كردند و دستهای آنان را بوسیدند و سه روزهمراه آنان به سوگواری پرداختند.
نقش پنجم- مشاركت زنان در جهاد: شركت در جبهة پیكار و همدلی و همراهی با نهضت مردانة امام حسین و مشاركت در ابعاد مختلف آن از جلوههای این حضور است. جنگ نابرابر، احساسات عمیق زنان را برانگیخت و بعضی از آنها، برای حمایت از امام حسین علیه السلام به صحنه نبرد آمدند و با تیرک خیمه که تنها سلاح آنان بود، به سوی دشمن هجوم بردند و تعداد سپاهیان کفر و نفاق را به هلاکت رساندند.
نقش ششم ـ آموزش صبر و مقاومت: بردباری و ایثار زنان و مادران شهدا از جمله مسائل شگفت انگیز واقعه کربلاست. آنان به رهبری زینب علیها السلام از عزیزترین سرمایه های عمر خود، در راه عقیده و اندیشه های متعالی خویش گذشتند. مرگ برادران، در خون غلتیدن شوهران و حتی شهادت فرزندان نتوانست گامهای ایشان را در راه هدفشان متزلزل سازد.
بعضی از آنان در نهایت ادب و اخلاص حتی برای گرفتن پیکر پاک شهیدانشان از خمیه ها بیرون نمی آمدند و احساسات خود را مخفی کرده و صدا به گریه و شیون بلند نمی کردند، تا مبادا امام حسین علیه السلام در مقابل آنها شرمنده گردد.
نقش هفتم- پرستاري: رسيدگي به بيماران و مداواي مجروحان از نقش هاي ديگر زنان در جبههها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستاري و مراقبت حضرت زينب عليها السلام از امام سجادعليه السلام يکي از اين نمونههاست .
نقش هشتم- تشويق و ترغيب رزمندگان به مبارزه: در روز عاشورا، آنگاه که جنگی نابرابر میان سپاه دشمن و امام حسین علیه السلام و یارانش در حال وقوع بود زنان دلیر و پاک باز، با آگاهی از نتیجه ظاهری جنگ، مردان خویش را به مبارزه علیه نابخردان ترغیب نمودند. آنان به چنان درجه ای از اعتقاد رسیده بودند که در برابر خدا تسلیم محض بودند. اگر کمی دقت نماییم می بینیم که آنان می توانستند دنیا را بر آخرت و عقاید خویش ترجیح داده و با اصرار از همسران خود بخواهند که از معرکه بگریزند، اما نه تنها این کار را نکردند بلکه مشوق مردانشان برای مبارزه و حفظ اسلام بودند.
نقش نهم- اطاعت از امام- زنان در قیام حسینی: انسان¬هایی کمال¬یافته، با هدف، مؤمن، راستین و با اخلاص بودند که با تسلیم محض در برابر عوامل الهی و امامشان توانستند سرافراز از امتحان پروردگار بیرون آیند.
آنگاه که این بانوان بزرگ، به سوی دشمن حمله ور می شدند هیچ کس نمی توانست آنان را از مبارزه باز دارد. اما هنگامی که امام به ایشان فرمان بازگشت می داد، بی هیچ سخنی به خیمه ها باز می گشتند. این بانوان از موقعیت های حساس که امام در آن قرار داشت با خبر بودند و به همین منظور، زمینه اضطراب و نگرانی امام را فراهم نمی کردند و هرگز برخلاف رضای امام علیه السلام حرکتی نمی کردند و سراسر وجودشان، آکنده از رضا و تسلیم بود.
نقش دهم- آرام کردن کودکان و تسلی آنان: وظیفه زنان در روز عاشورا، بسیار سنگین بود. آنان علاوه بر اینکه شاهد شهادت مردانشان بودند، بایستی کودکان تشنه و مضطرب را آرام می ساختند تا مبادا صدای گریه آنها دیگر رزمندگان را دچار تزلزل کند. آنگاه که خیمه ها آتش گرفت و کودکان هراسان به بیابان گریختند این زنان بودند که جگر گوشه های آل رسول را پیدا کردند، در آغوش کشیدند و آرام نمودند و بدین ترتیب بودکه کوه ها در برابر استقامت زنان کربلایی سر تعظیم فرود آوردند و صحرا در برابر وسعت وجودی ایشان احساس حقارت کرد .