منشور زن مسلمان
منشور زن مسلمان
مقام زن در اسلام
محرومیت زن از حقوق انسانی در سطح حیوانات، در سراسر جهان هم چنان ادامه داشت و آزار و شکنجه در مورد او معمول بود. ضعف و ذلت، طبیعت ثانوی زن محسوب می شد. در هیچ آیین چیزی را که حکایت از احترام و اعتنا به شأن زن کند نمی یابیم . اما اسلام در حق زن نظریه ای ابداع کرد که تا آن زمان چنین تفکری وجود نداشت. با ظهور اسلام که آخرین و کاملترین ادیان است خط بطلان بر همه آراء و عقاید پوچ پیشینیان کشید. زنان همچون مردان از همه مواهب برخوردار شدند و از نظر شؤون اجتماع و اراده و عمل بین این دو تساوی برقرار شد. از نظر اسلام، زنان نیز مانند مردان می توانند، مستقل باشند مگر در مواردی که طبیعت خود زن اقتضا می کند یا در بعضی موارد، مثل حکومت، قضاوت و جهاد فرق دارند .
ن حریت، شخصیت و استقلال فکر داد. گامی که اسلام در طریق حقوق زن برداشت، با آنچه در مغرب زمین می گذرد و دیگران از آن تقلید می کنند، دو تفاوت اساسی دارد: اول، در ناحیه روان شناسی زن و مرد و دوم، اسلام در عین آن که حقوق انسانی زنان را آشکار کرد و به آنان استقلال داد. هرگز آنان را به تمرد و طغیان نسبت به مرد وادار نکرد .
از خصوصیات برتر اسلام نسبت به ادیان دیگر این است که: بیشتر از معرفت و تعقل صحبت و در تمام حوزه های بشری دخالت می کند: برخلاف ادیان دیگر که در بعد خاصی دخالت می کنند؛ افزون بر این، در عین این که مسائل جمعی را مهم می شمرد، به مسائل فردی نیز اهمیت می دهد. اسلام، اهمیت زیادی به «اصل عزت» داده است. این آخرین آیین الهی، لباس را هدیه الهی معرفی و پوشش زنان را تعدیل و از افراط و تفریط پرهیز کرده است .
اسلام میان زن و مرد از جهت تدبیر امور اجتماع با تصمیم گیری و کار، تساوی برقرار کرده است. علتش این است که همان طور که مرد می خواهد زندگی کند. زن می خواهد زندگی کند. خداوند متعال فرموده است: «بعضُکم مِن بعضٍ» شما (زنان و مردان) از جنس همدیگر می باشید.
پس زن و مرد در آنچه که اسلام و قرآن آن را حق می داند، برابرند. خداوند حق را با کلماتش برقرار می کند. چیزی که هست، خداوند در آفرینش زن دو خصلت قرار داده که به آن دو خصلت زن از مرد امتیاز پیدا می کند:
یک: زن، به منزله کشتزاری برای پیداسش نوع بشر قرار داده شده اشت تا نوع بشر در این صدف تکوین یافته و نمو کند، و به همین جهت، او احکام مخصوصی دارد و با همان احکام از مرد ممتاز می شود.
دو: خداوند، خلقت زن را لطیف قرار داده، و شعور و احساس او را ظریف کرد همین دو خصوصیت در وظایف واگذار شده به او، تأثیر دارد.
این است مقام و موقعیت اجتماعی زن در اسلام، و نیز پیچیدگی و اشکالی که در احکام مشترک بین آن دو و احکام مخصوص به هر یک از آن دو در اسلام هست، حل می گردد !
چهره زن در قرآن
با بررسی در آیات قرآن روشن می شود که اسلام زن را در رتبه واقعی خود قرار داده است به طوری که نه او را بنده ای بی اراده و از هر حیث فرمانبردار شوهر می داند و نه آزادی بی حساب و بی حد برای او قائل است و می گوید کارهای زن تا آنجا که مربوط است به زندگی داخل و خارجی مشترک زن و مرد، باید با اجازه او باشد، اما در کارهائیکه که هیجگونه ارتباطی با زندگی شوهر ندارد، آزاد است و می تواند مستقلاً عمل کند.
قرآن در بیش از ده سوره در مورد زن صحبت می کند و حتی دو سوره را به نام آنها نامگذاری کرده ؛ یکی ” سورۃ النساء الکبری” که مشهور به سوره “نساء” یعنی زنان است. دیگری ” سورۃ النساء الصغری” که مشهور به سوره طلاق است.
اسلام برای حفظ روابط عمومی، و به خاطر احترام به مقام و شخصیت زن، نظام و برنامه پیوند همسری را چنین بیان داشته است: ” و لا تنحوا ما نکح آبائکم من النساء الا ما قد سلف انه کان فاحشه و مقناً و ساء سبیلا، حرمت علیکم امهاتکم و ….” .
قرآن برای نجات فرزندان و پدید آوردن محیط شایسته ای برای تربیت نسل ها و زندگی همراه با سعادت دستور داده است که: باید در هنگام پیوند همسری پیوند از زنان نیک و مسلمان و آزاد ” آزاد از هر جهت، جز در پلیدی و پتیارگی و بی عصمتی” انتخاب کنید: ” و من لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات المؤمنات فمن ما ملکت ایمانکم من فیتاتکم المؤمنات” .
در جایی دیگر علیرغم آنان که زن و همسر را کالا و یا فقط وسیله اطفاء شهوت می دانند، و به خاطر مال و ثروت زن تن به ازدواج می دهند- و پس از آنکه مال و ثروتشان از بین رفت به زودی کانون زندگی خود را به هم ریخته و آن پیوند مقدس را پاره می کنند- اسلام پیوند زناشویی را ” میثاق” و آن هم ” میثاق غلیظ” زنان را لباس مردان و مردان را لباس زنان خوانده است همسری را وسیله آرامش خاطر و رحمت و مودت که عالی ترین مراتب دوستی و صفا است دانسته و صریحاً می گوید: و من آیاتهی ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودۃ و رحمته…” .
بنابراین، معلوم است که قرآن عقد ازدواج را مانند سایر عقدها از قبیل خرید و فروش نمی داند که یک طرف کالا و طرف دیگر قیمت آن قرار گیرد. بلکه آن اندازه از مال را هم که به عنوان مهریه و صداق می پردازند آن را به نام ” نحله” معرفی کرده است .
در دنیایی که اخلاق و ارزش های انسانی و اعتقاد به خدا و معنویت، رخت بر بسته بود و به جایش هوا و غرور و شهوت نشسته و زبردستان، زیردستان را به استخدام می گرفتند و از آن جمله زن ها را مقهور خود می دانستند و گروهی هرم سرا تشکیل می دادند و گروهی از ده زن و صد زن کامجویی می کردند و آنچنان با آنها بی رحمانه رفتار می کردند که قلم از نوشتن آن شرم دارد. نه مرد خود را موظف به چیزی می دانست و نه زن می توانست از حق خود دفاع کند، در این روزگار تیره و تار و هرج و هرج که بشریت در منجلاب فساد و شهوت و خودخواهی غوطه می خورد، اسلام آمد و زنگ خطر را به صدا در آورد و به آنان هشدار داد. اسلام آمد و با تعلیم و مقرارات، نیمی از اجتماع را از زیر بار ستم قرن ها انسان های خشن، نجات داد و به زندگی بی بند و بار آنان پایان داد و بدین وسیله زن را در بسیاری جهات و بویژه خصایص انسانی هم دوش مرد قرار داد و با آوردن داستان هایی از زنان در قرآن محیط را برای زندگی اجتماعی آنان مساعد تر کرد .
نقش زن در بناي جامعه اسلامي
در نظام اسلامي، زن به عنوان يك انسان مي توانى مشاركت فعال با مردان در بناي جامعه اسلامي داشته باشد ولي نه به عنوان يك شي. نه او حق دارد خود را به چنين حدي تنزل دهد و نه مردان حق دارند كه به او چنين بينديشند. زنان از نظر اسلام، نقش حساسي در بناي جامعه اسلامي دارند و اسلام زن را تا حدي ارتقاء مي دهد كه او بتواند مقام انساني خود را در جامعه بازيابد و از حد شي بودن بيرون بياورد و متناسب با چنين رشدي مي تواند در ساختمان حكومت اسلامي مسئوليت هايي بر عهده بگيرد.
زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامی فردا شرکت دارند. اسلام زن را مثل مرد در همه شئون دخالت می دهد. زن باید در مقرارت اساسی مملکت دخالت کند همانگونه که در نهضت های اساسی دخالت داشته است.
نقش زنان در عالم از ویژگی های خاصی برخوردار است. صلاح و فساد در جامعه از اصلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه می گیرد. زن یکتا موجودی است می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتش یک جامعه، بلکه جامعه ها به استقامت و ارزش های والای انسانی کشیده شوند و می تواند بالعکس آن باشد .
رسالت زن مسلمان از صدر اسلام تا جامعه امروز
پایه شخصیت زن مسلمان ، در اسلام بر اساس شرافت انسانی اوست و روی این حساب است که زن در اسلام دارای یک کیان مترقی و متعالی می گردد و همچون مرد می تواند مراحل تعالی و تکامل خویش را بپیماید.
زن در صدر اسلام در میدان های جنگ و پیکار شرکت می نمود و شخصیت و قهرمانی خویش را در راه عمل به اسلام، اساس انسانیت خویش ظاهر می ساخت. همان رسالتی را که اسلام به دوش او گذارده بود و حق طبیعی او بود، برای دفاع از کیان اسلام به کار می برد. تاریخ زن مسلمان از قهرمانی های چشمگیر او و دلاوری های عظیم او در بحران ها و کوران ها بدون سستی و کوتاهی سخن بسیار دارد و نمونه های فراوانی را به ما عرضه می کند.
آری، زن مسلمان، پس از اینکه در طول تاریخ روزگاری جز مهملات و ابزار زندگی به حساب می¬آمد امروز ارزش مقام عظیم خویش را دریافته است. و بدین جهت با جهاد و تلاش گسترده ای می¬کوشد که لیاقت و کفایت خویش را پیش از پیش به اثبات برساند و اینکه در صدر اسلام زنان زیادی به اسلام گرایدند، گویاترین دلیل براینکه اسلام برای زن مسلمان یک مکتب حامل خیر و صلاح است و او را برای مقام بلندی مهیا می سازد و در صفحات تاریخ اسلام هم بارزترین نمونه های فضیلت و فداکاری را برای زن می یابد که زن با دادن خون پدران و فرزندان خویش، که اسلام را برای صعود به مقام ¬انسانی بدان دعوت نمود، همچون مرد نهایت تلاش و پیکار خویش را عمل ساخته¬است .
اسلام نمی خواهد زن مسلمان منزوی باشد و از دعوت به اسلام شانه خالی کند و در گوشه ای راکد و ساکت بنشیند و از کاروان رسالت و پیشرفت خویش بازماند، زیرا اسلام می داند زن عضو فعال هر اجتماعی است و یک جامعه اسلامی نتواند حیات کاملی داشته باشد در صورتیکه یک عضو فعال و مهم آن فلج و از کار افتاده باشد و به همين جهت پيامبر اسلام عنايت وافري به زنان مسلمان دارد و به آنان در جنگ سهمی چون سهم مردان قرار می دهد.
آری بانوان شجاع و زنان قهرمان مسلمان، که در راه خدا و عقیده خون می داندند درحالی که به این گونه فداکاری ها الزام و اجباری نداشتند، زیرا اسلام جهاد را بر زنان واجب نمی داند و آنها را بر این عمل مکلف نمی سازد اما در عین حال فرصت جهاد و پیکار در میدان جنگ را از آنها نمی گیرد.
این بود وضع زن در صدر اسلام، که اسلام که از منبع اصیل و سرچشمه فیاض آن دریافت می داشت و روح و فکر و عواطف خویش را می انباشد و بالاخره به اسلام راستین دسترسی داشت و در برابر آن، چهره خضوع به خاک می نهاد و در راه خدا و عقیده اش با کمال افتخار، برادران و فرزندانش را قربانی می نمود آنگاه خود نیز در درگیری بین حق و باطل قدم می گزاشت و در جنگ ها حضور می یافت و عملاً امتحان خوبی پس می داد.
وقتی زن مسلمان به این حقیقت توجه داشت، که اسلام برای او در جامعه جایگاه یک انسان قرار داده است، انسانی که دارای کیان خاص و شخصیت اصیل است زن می کوشد که، موضع و مقام خویش را بهتر و عمیق تر به اثبات رساند، و حرکت و سلوک خویش را به آن مقام عظیم انسانی همگام سازد تا نام جاوید خود را در صفحات تاریخ با اثار و آیات قهرمانی و فداکاری ثبت نماید و این عمل را زنان مسلمان صدر اسلام با زیبندگی و جلوه خاصی تبلور بخشیدند.
اینجاست که باز می گوییم؛ این بود وضع زن مسلمان در صدر اسلام و آنکه از خود در سیمای تاریخ اسلام نام بلند و چهره جاوید به جا گذاشت و زن مسلمان امروز هم، فرزند و یادگار همان زن است که سینه را در برابر دشمن سپر می نمود و با چشم خود شهادت فرزند پدر و برادر خویش را در راه احیای اسلام و اعلای کلمه توحید مشاهده می کرد.
مگر امروز چه شده، که زن مسلمان سکوت و قعود نموده و به دنبال مادر خود یعنی آن زنان قهرمان صدر اسلام قدم نمی¬گذارد، تا تاریخ درخشان از دست رفته را باز ستاند و به درجه عالی حیات گام گذارد؟ می دانید چه شده؟ زن مسلمان امروز خویش را فراموش کرده و به تدریج و در نتیجه از روح اسلام و حقیقت انسانی خود فاصله گرفته و به خود به عنوان یک زن فکر می کند و سرانجام دست به گریبان هوس ها و امواج اجتماعی گشته و هر تبلیغ دروغین و هر نقشه و نیرنگی او را به دام خود اسیر ساخته است. بدین جهت با چنین بند و ریسمان¬هایی دست و پاهایش به هم بسته شده که حتی زن بودن خویش را نیز از یاد برده است و شخصیت انسانی و حیاتی اش را نابود ساخته است بطوریکه اگر بخواهد راه تعالی و عظمت همچون یک انسان مستقل و آزاد پیش گیرد، درست نمی تواند تا مدامی که تحت متابعت و امیال عصیان آلود مرد خضوع می کند و از روش های پست و آلوده وی متابعت می نماید و سرنوشت انسانی و حیاتی او در مخاطره است؟
پس چرا زن مسلمان قیام نمی¬کند و راه خویش را به سوی یک زندگی فرهنگی و علمی با مرحله پوشش اسلامی باز نمی¬گشاید؟ و حجابی را که اسلام برای او الزام نموده رعایت نمی¬کند؟
باید گفت: جز این نیست که زن واسطه کامجویی و بروز فتنه مرد قرار گرفته است و مگر برهنگی شرط آموختن علم است و آیا بی بند و باری و سبکی و لودگی شرط رسیدن به فرهنگ و تمدن است؟! نه هزار بار می گوییم: نه، برهنگی و بی بند و باری هرگز دخالت نزدیکی در آموختن علم و تمدن ندارد. تشخیص آن نیز آسان است. اگر زن مسلمان به خویشتن خویش بازگردد و کیان انسانی خویش را، منهای ابزار بودن برای ارضای هوس های مرد، مورد مطالعه قرار دهد به این سطح می تواند برسد. اما دشمنان اسلام نمی توانند علم و دانش را از فرهنگی جدا، و فرهنگ و دانش را از بی بند و باری و فساد مجزا بدانند، و بدین جهت پیوسته با نقشه ها و توطئه های مختلف تلاش می کنند که با ارتباط دادن فرهنگ و فساد شأن و مقام زن مسلمان را تنزل بخشند و در هم کوبند تا ما به جای یک نسیبه صدر اسلام که مظهر علم و دانش و فرهنگ است امروز هزاران نسیبه نداشته باشیم!
زن رسالت اسلامی را در دو مرحله، فداکاری و دعوت فکری لباس عمل پوشانده است و برای صعود به این مقام عظیم مانند یک انسان عمل کرده است نه یک زن.
آری اگر چنین باشیم، دشمن سخت وحشتناک و بیمناک است و این است رسالت اسلامی زن مسلمان که الزاماَ براي صعود به سنگر آن پیوسته و خستگی ناپذیر باید مبارزه و مجاهده و تلاش پیگر بکار گیرد.