نهضت حسینی
نهضت حسینی
علل تقدس یک نهضت
قیام های مقدس و نهضت های مقدس، از انبیاء آغاز شده است. در قرآن کریم در سوره شورا، جهاد مقدس انبیاء را خلاصه کرده است، داستان موسی و ابراهیم و هود و لوط و صالح و شعیب و خاتم النبیاء را ذکر می کند که در راه مبارزه با بت پرستی و ظلم و بیدادگری و جهل و تعصب و تقلید و اسراف و تبذیر و فساد در ارض و فحشا و امتیازات موهوم اجتماعی مبارزه کرده¬اند و مقدسات بشر نیز از اینها تجاوز نمی کند.
اما چه چیزی سبب می شود که قیامی مقدس و پاک و مورد احترام شود تا آنجا که ملاک و معیار حرکت های دیگر قرار گیرد و هیچ نهضتی با آن قابل قیاس نباشد؟ پاسخ این پرسش را استاد بزرگ شهید مرتضی مطهری در صفحه بیست و هشت جلد دوم کتاب حماسه حسینی خود چنین بیان کرده اند:
ان گفت علت و منات اینکه یک نهضت، مقدس و محترم و متعال می شود و سیادت
روحانی بر افکار و عقول مردم پیدا می کند، چند چیز است:
در درجه اول پاکی و طهارت و قداست هد ف و مقصد است، آلوده به اغراض شخصی و منافع
مادی و مطامع و حرص ها و آزها و جاه طلبی ها و شهوت رانی ها و خودپرستی ها و تعصب ها
و قومیت ها و حمیت ها نیست، به خاطر خدا و امر خدا و توحید و عدل و قیام به قسط و حریت
و حمایت مظلوم و دفاع از ضعیف است ( ان فرعون علی فی الارض و جعل اهلها شیعاً یستضعف
طائفه منهم …” به خاطرانسانیت و جامعه انسانیت است.
به عبارت دیگر، یک بعد قداست مربوط است به اینکه درد صاحب نهضت چه نوع دردی است
و آرزویش چه نوع آرزویی است.
قیام امام حسین این عنصر را در حد اعلاء واجد بود. منافع اش کاملاً تأمین می شد ولی او حاضر
شد برای نجات جهان اسلام و برای نجات مسلمین از چنگال ظلم، جان و مال و تمام هستی خود
را به خطر بیندازد. از این جهت آن حضرت صد در صد شهید و یک پاک باخته است بلکه سید
الشهدا و سالار پاک باختگان است.
عامل دومی که به یک نهضت قداست و تعالی و جنبه جاودانگی می دهد، شرایط خاص محیط
است. علت محترم بودن این نهضت ها این است که در ظلمت های متراکم و در میان یأس ها و
ناامیدی¬های مطلق، در مواقعی¬که ستاره¬ای در آسمان بشریت دیده نمی¬شد مانند برقی می¬درخشد
و مانند شعله ای حقانی فرا راه آدمیان ظاهر می شود.
پیامبر¬اکرم فرمود:” افضل اعمال¬کلمه عدل عند امام جائر” در شرایطی¬که¬آزادی وجود دارد، دم
از آزادی زدن هنر نیست ولی در شرایطی که استبداد و جور در نهایت قدرت حکومت می¬کند،
نفس¬ها در سینه ها حبس شده است، زبان را از گردن بیرون می آورند، دست¬ها و پاها بریده می
شود، سرها بر نیزها بالا می¬رود، یأس مطلق حکم فرماست، و به تعبیر امیرالمؤمنان ” … یظن الظان
أن الدنیا معقوله علی بنی امیه” . آری، در چنین شرایطی دم از آزادی زدن هنر است.
عامل سوم مربوط است به درجه روشن بینی، به درجه آگاهی اجتماعی و به درجه جهت شناسی
و به درجه خبریت، مانند یک پزشک آگاه که هم بیماری را می شناسد و هم علاج راه را، هم به
نوع خواب ملت آگاه است و هم به کیفیت بیدار کردن. این است که این نهضت توأم است با
یک بینش و درک قوی و یک بصیرت خارق العاده و نافذ و یک دوربینی زیاد و طبق یک
مثل معروف :
در خشت می¬بیند آنچیزی را که دیگران در آینه نمی¬بینند؛ به اصطلاح قیام پیش رس (نه زودرس).
اعلام خطری است قبل از اینکه دیگران خطر را احساس کنند .
حالا در نهضت امام حسین یک درک قوی وجود داشت و آن جریان پشت پرده ضداسلامی امویان
بود که مردم ظاهربین نمی¬دیدند. اینکه امام حسین به اثر کارش ایمان داشت و مکرر می¬گفت: بعد از
اینها سرنگون خواهند شد، دلیل دیگری بر درک قوی آن حضرت بود.”
نهضت امام حسین علیه السلام
دفتر بزرگ خاطرات شیعه در آغازین صفحات تکوین خویش، خاطره تلاش و فداکاری و سرانجام شهادت پیشوایان گران قدر خود دارد. تاریخ از محراب خونین مسجد کوفه تا منطقه نظامی عسگر در شهر سامرا، در طی 220 سال متمادی، حوادثی از این دست را گزارش داده است.
گاه رهبران آن ها را در محراب عبادت ناجونمردانه شهید کردند، سحرگاه خونین نوزدهم ماه رمضان سال چهل هجری را به بار آوردند.
گاهی دیگر حاکمان جور با دسیسه های خود به سم جفا مسمومشان کردند و در سال پنجاه صحنه دردناک خانه امام حسن علیه السلام را در مدینه منوره به پا داشتند.
گاهی هم در میدان جنگی نابرابر به خاک و خون کشیدند و فاجعه سرخ رنگ کربلای سال شصت و یک را رقم زدند… و این حرکت غم بار را همچنان تا شهادت امام عسگری علیه السلام در سال 260 پی گرفتند.
از آن پس، چونان گذشته، سعی در پی وارستگانی نهادند که عهده دار نگاهبانی این مکتب و حرکت کار ساز و در عین حال مظلومانه پیشوایان آن در تاریخ بودند.
در این میان، سوگ نامه امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش داستانی دیگر است. آری،
ما درد فراغ دیده بودیم افسانه غم شنیده بودیم
اما غم تو جگر گداز است دردیست درد که قصه اش دراز است
رویداد عاشورای سال 61 در کربلا، تنها یک جنگ نابرابر، یک داستان غم انگیز و یک فاجعه نبود، بلکه جلوه ای از کمال و جمال الهی بود که در چهره انسان و یا انسان هایی تجسم یافته و در منظر اهل نظر به نمایش گذاشته شد. رخ داد عاشورا، حتی قیام و حرکتی چونان نهضت های عدالت خواهانه و اصلاح طلبانه انسان های مجاهد نبود، بلکه عصاره همه بعثت ها، نهضت ها و انقلاب های مردان الهی بود که در سرزمین تفتیده طف رخ می نمود. تبلور دو اندیشه، دو اعتقاد، دو جریان تاریخی که در چهره دو گروه با دو پیشوا ترسیم می شد، جنگ امام نور با امام نار، درگیری امام صالح و مصلح با انسان فاسد و مفسد، رویارویی فضیلت ها با رزیلتها.
این واقعه با آنکه بیش از نیم روز به درازا نکشید نقل مجالس گوناگون در همه روزگاران شد. شگفت آنکه به رغم همه تلاش ها برای فراموشی سپردن و یا دست کم مسخ و تحریف آن باز هم از همه تحریف ها، باز هم از همه رخدادها، روشن تر و دقیق تر به نسل های بعدی گزارش شده است .
عوامل مؤثر در نهضت حسینی
در نهضت حسینی عوامل متعددی دخالت داشته است و همین امر سبب شده است که این حادثه با اینکه از نظر تاریخی و وقایع سطح طول و تفصیل زیادی ندارد، از نظر تفسیری و از نظر پی بردن به ماهیت این واقعه بزرگ تاریخی، بسیار پیچیده باشد. ما در این حادثه به مسائل زیادی بر می خوریم؛ در یک جا سخن از بیعت خواستن از امام حسین و امتناع امام از بیعت کردن است، و در جای دیگر دعوت مردم کوفه از جانب امام است، در جای دیگر امام به طور کلی بدون توجه به مسئله بیعت خواستن و امتناع از بیعت و دعوت مردم کوفه، از اوضاع زمان و وضع حکومت وقت و شیوع فساد انتقاد می کند و تغییر ماهیت اسلام را یادآوری می کند. در اینجا این سؤال به ذهن متبادر می شود که کدام یک از این قضایا عامل نهضت حسینی بوده است. شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی در صفحه 195 این عوامل را چنین بیان می کند:
حقیقت مطلب این است که همه این عوامل، مؤثر و دخیل بوده است؛ یعنی همه این عوامل
وجود داشته و امام در مقابل همه این عوامل عکس العمل نشان داده است. پاره از این عکس
العمل ها و عمل های امام بر اساس امتناع از بیعت است، پاره ای از تصمیمات امام بر اساس
دعوت مردم كوفه است و پاره ای بر اساس مبارزه با منکرات و فساد هایی که در آن زمان به
هر حال وجود داشته است.
اما عامل بیعت
امام حاضر بود که کشته شود و به هیچ وجه حاضر به بیعت نبود. وظیفه امام از این نظر فقط
امتناع بود. این وظیفه را امام با خروج از کشور، با متحسن شدن به شعاب جبل (آنچنان که ابن
عباس پیشنهادکرد)، با مخفی شدن هم می توانست انجام دهد. به عبارت دیگر روش و متد امام
از این نظر جز زیر بار نرفتن به هر شکل ولو به خروج از مرز و تا سرحد کشته شدن نیست. دو
مفسده در بيعت با يزيد بود يكي تثبيت خلافت موروثي و ديگري شخصيت خاص خود يزيد
بود. این عامل از زمان معاویه پیدا شد و شدت و فوریت آن بعد از مردن معاویه و به حکومت
رسیدن یزید بود.
عامل دعوت مردم به کوفه
عامل دوم مسئله بیعت بود. این دعوت برای چیست؟ قطعاً برای قبول زمامداری و بدست آوردن
قدرت و مرکز قرار دادن کوفه بود.
وضع امام از این جهت عیناً وضع پدرش علی علیه السلام است بعد از کشته شدن عثمان که آن
حضرت اجتماع مردم را بر بیعت، اتمام حجت بر خود می داند با اینکه قلباً مایل نیست از باب
اینکه آینده را مبهم می داند؛ فرمود: “لو لا حضور الحاضر و قیام الجه بوجود الناصر لالقیت حبلها
علی غاربها و لسقیت اخرها بکاس اولها” . اتمام حجت به معنای این نیست که حجت خدای
عالم السرّ و الخفیات بر مردم تمام شود، بلکه تمام شدن حجت امام است بر مردم آینده و حاضر،
زیرا قطعه اگر امام زیر بار نمی رفت، مردم آن عصر و عصرهای آینده آن را به عنوان از دست
دادن یک فرصت بسیار مناسب تشخیص می دادند.
در نهضت حسینی نیز قیام کوفه یک حجت تاریخی علیه امام به شمار می رفت و لازم بود امام
حجت خود را بر مردم در مقابل تاریخ تمام کند.
عامل امر به معروف و نهی از منکر
عامل سوم، امر به معروف است. این نیز نص کلام خود امام است. دیگر در اینجا مسئله دعوت
اهل کوفه وجود ندارد، حتی مسئله امتناع از بیعت را هم مطرح نمی¬کند و می¬فرماید اینها اگر از
من بیعت هم نخواهند ساکت نخواهند نشست.
این گونه قیام ها بلکه مطلق امر به معروف ها و نهی از منکرها یک وظیفه تعبدی نیست که ما
هر وقت منکری را دیدیم نهی کنیم و بر ما نباشد که به نتیجه و اثر کار توجه داشته باشیم. بلکه
احتمال اثر یا اطمینان به نتیجه لازم است. یعنی این کار از نوع کارهایی است که بر مکلف نتیجه
کار را برآورد کند، والا بی جهت نیرو صرف کرده و به هدر داده است".
تأثیر نهضت حسینی
یکی از بزرگترین آثار نهضت حسینی این بود که بین قیام علیه خلفا و قیام علیه اسلام را مجزا کرد. اگر امام حسین علیه یزید قیام نمی کرد ممکن بود خرابکاری ها و سوء سیاست یزید به قیامی از طرف عناصری منجر شود که به اسلام علاقه ای نداشتند.
در تاریخ اسلام قیام های زیادی که علیه دستگاه خلفاست و در عین حال جنبه حمایت از اسلام را دارد ولی باید دانست که این امام حسین علیه السلام بود که اولین بار علیه دستگاه خلافت اقدام به قیام مسلحانه و جمعی نمود. قیام آن حضرت نمونه و سرمشق دیگران قرار گرفت و نقش خلفا به عنوان حامیان اسلام باطل شد. اسلام در طرف مقابل قرار گرفت. مقام خلافت در آن روز عالیترین مقام روحانی و سیاسی بود .
امام حسین علیه السلام اسلام را تجدید حیات و درخت اسلام را با خون خود آبیاری نمود: ” اشهد انک قد اقمت الصلوه و اتیت الزکوه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی الله حق جهاده . شهادت می دهم که تو اقامه نماز کردی و ذکات دادی و امر به معروف کردی و در راه خدا جهاد نمودی و حق جهاد را به جا آوردی.
شهادت حسین بن علی از آن جهت این آثار را به دنبال دارد که یک مصیبت و یک جنایت و ستمگری از طرف عده ای جنایتگر و ستمگر نبود، بلکه یک قهرمانی بسیار بسیار بزرگ از طرف همان کسی بود که جنایتها را بر او وارد کردند.
شهادت حسین بن علی حیات تازه ای در عالم اسلام دمید و بعد از شهادت امام حسین نیز رونقی در اسلام پیدا شد. این اثر در اجتماع از آن جهت بود که امام حسین علیه السلام با حرکت قهرمانان خود روح مردم مسلمان را زنده کرد، احساسات بردگی و اسارتی را که از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامی حکمفرما بود، تضعیف نمود و ترس را ریخت، احساس عبودیت را زایل کرد و به عبارت دیگر، به اجتماع اسلامی شخصیت داد. او بر روی نقطه ای در اجتماع انگشت گذاشت که بعداً اجتماع در خودش احساس شخصیت کرد .
حسین بن علی درس غیرت به مردم داد، درس تحمل و بردباری به مردم داد، درس تحمل شرایط و سختی ها به مردم داد. امروز هم حسین بن علی یک سوژه بزرگ است، سوژه ای برای امر به معروف و نهی از منکر، برای اقامه نماز، برای زنده کردن اسلام، برای اینکه احساسات و عواطف عالیه اسلامی در وجود ما احیا شود .
نقش زنان اهل بیت در نهضت حسینی
نهضت حسینی یک تاریخ و حادثه مذکر- مؤنث است. حادثه ای است که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند. ولی هر یک در مدار خودش و بدون خارج شدن از حریم خود. اباعبدالله اهل بیت خودش را حرکت داد تا در این تاریخ عظیم رسالتی را انجام دهد، و نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشد و قافله سالار این حرکت عظیم حضرت زینب بود بدون اینکه از مدار خود خارج شود.
از عصر عاشورا زینب تجلی می کند. و تمام کارها از این پس به او واگذار می شود. رئیس قافله اوست. چون یگانه مرد، زین العابدین علیه السلام است که در این وقت به شدت بیمار است و در این وقت به شدت بیمار است و احتیاج به پرستار دارد.
اسراء وارد کوفه شدند، وضع عجیبی بود غیر قابل توصیف! دم دروازه کوفه دختر علی و فاطمه تجلی می کند. این زن با شخصیت که در عین حال زن باقی می ماند و گرانبها، خطبه ای می خواند. شجاعت علی علیه السلام با حیای فاطمه علیها السلام در هم آمیخته بود. راوی می گوید: گویی سخن علی از دهان زینب می ریزد، وقتی حرفهای زینب تمام شد، مردم را دیدند که همه، انگشتانشان را به دهان گرفته و می گزیدند .
همسران، دختران و اهل بیت فاضله علیه السلام و زنان فداکار حاضر در کربلا که همراه رهبرانشان مصائب و سختی ها را متحمل شده بودند، حامل پیام ها و گفتار بزرگواران نیز بودند و با سخنان فصیح و بلیغ و کلام آتشین و کوبنده خود دربار ابن زیاد و یزید را زیر و رو کردند و این دو عنصر حکومت تاریخ را به عجز واداشتند و حامل پیام دو امام زمان خویش بودند. لذا این زنان با استفاده از طبع ادبی که در قوم عرب جلوه گر است با فصاحت و بلاغت ضمن استفاده از مهمترین عناصر تبلیغاتی یعنی به وسیله ایراد خطبه سرودن شعر و روایت حدیت و نیز برپایی مراسم سوگواری برای ذکر مصائب سیدالشهدا و نقل حوادث کربلا در انتقال احکام اسلامی، نقل گفتار، رفتار و فضائل معصومین و اهل بیت عصمت و طهارت نیز پیام رسانی نهضت عاشورا و وظیفه قیام امام حسین علیه السلام سهم بسزایی در رسوایی حکومت بنی امیه و زنده نگهداشتن یاد اهل بیت داشتند و به این وسیله با تأثیر بر مردان و زنانی که در کربلا حضور نداشتند زمینه سازی های لازم برای قیام های آتی و متزلزل نمودن حکومت امویان نقش مهمی داشتند. و بدین طریق با اتخاذ شیوه تبلیغاتی بنی امیه در پاسداری و حراست از دین اسلام و جلوگیری از محو شدن آن در فضای انحرافی که حکومت بنی امیه ایجاد کرده بود نقش خود را ایفا می نمودند .