عبادت در تمام ابعاد نفس
06 آذر 1393 توسط سلاله
عبادت در تمام ابعاد نفس
هر بعد از ابعاد نفس و هر استعداد و قوّه اي از آن ، خواه ظاهر يا باطن باشد ، به حكمي از احكام الهي مكلّف است و عبادت آن را در اطاعت از آن احكام و خارج شدن از عهده ي تكليف الهي مي باشد اين عبادت به معناي عام است به اين معنا كه مورد رضايت و خشنودي خداست ، هر چند در آن قصد قربت نباشد مثل اينكه فردي براي امرار معاش مي رود و به حكم دين ، حلال آن را مي طلبد و قوانين و احكام حلال و حرام را مراعات مي كند ، اين شخص در حال عبادت است هر چند قصد و نيّت نداشته باشد زيرا نفس اطاعت خدا و جلب رضايت حق نوعي عبادت است .
روي اين قاعده ي كلي ، در احاديث بسياري از اعمال دروني ، مانند فكر ، انديشه ، نيّت و نيز اعمال بيروني ، عبادت اطلاق شده است . از اين رو معرفت خدا، قرائت قرآن ،تضرّع در هنگام صبح ، گريه از خوف خدا ، تفكّر در ملكوت آسمانها و زمين ، زهد، نرم سخن گفتن ، تفكّر در نعمت هاي الهي ،نظر به والدين از روي محبّت ،نظر به برادرودوست مؤمن ، نظر به عالم، نظربه امام عادل حسن ظنّ به خدا ، عفّت بطن و فرج ، ، انجام فرائض و … عبادت شمرده شده است .
انسان ، از آن رو كه در تمام ابعاد نفس وابستگي وجودي به خدا دارد ، موظّف است كه از تمام جهات خدا را اطاعت كند .
عبادت همه جانبه ، شخص را در صراط مستقيم هدايت قرار مي دهد و مانع از انحراف و فساد او در زندگي فردي و اجتماعي مي شود و او را از افتادن در دام وابستگي به شيطان مي رهاند ، چنانچه آيات 60 و 61 سوره ي يس مي فرمايد:«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ ؛ اي فرزندان آدم ! آيا با شما پيمان نبستم كه شيطان را نپرستيد ، زيرا او دشمن آشكار شماست و اينكه مرا بپرستيد ، اين راه راست است .»
شايد مقصود از اين پيمان ، همان عهد و پيمان تكويني باشد ، بدين سان كه نفس وابستگي وجودي شما به خدا و فقر و نيازمندي شما به او تعهّدي است كه به بندگي غير خدا تن ندهيد . اين خلاف نظام هستي و سنّت الهي است كه شما در اصل وجود به خدا وابسته باشيد و در انديشه و عمل ، غير او را اطاعت كنيد اين نوعي ايجاد ناهماهنگي از سوي شما و خروج ازسنّت الهي و اصل وابستگي حاكم بر حقيقت انسان و جهان است.
تعهّد تشريعي از فرزندان آدم به واسطه ي انبياء ، فرعي بر اين تعهد تكويني و فطري است ، بدين گونه كه خداوند حكيم با فرستادن انبياء ( عليهم السّلام ) و اوصياء آنان حجّت بر خلق را به اتمام رسانيد .
جمله ي « أَنِ اعْبُدُونِي » حجّت شرعي بر مردم است و به صورت امر و فرمان ذكر شده است تا بفهماند كه مردم رها نشده اند و ملزم به عبادت و اطاعت هستند .
ابعاد وجودي انسان علاوه بر ملزم بودن به عبادت عام ، موظّف به عبادت خاص نيز هست ، عبادتي كه قصدتقرّب در آن الزامي است ، مانند نماز،روزه ، حجّ ، زكات ، خمس ، نوافل و .. . الزام به اين معناست كه بدون قصد تقرّب ، عبادت محقّق نمي شود .
حقيقت عبادت خاص ، نوعي ارتباط قلبي خالص با خداي متعال بوده و حركات بدني هماهنگ با ارتباط قلبي و خلوص در قصدتقرّب به خدا ، براي صيقل دادن روح از كدوراتي است كه در ارتباط با مسائل دنيوي پيدا كرده و نيز مانع از سقوط در گناه مي گردد .
تأثير عبادت بر نفس و جوارح به لحاظ حضور قلبي و شخصي به خداي متعال است يعني حضور قلب سبب زدودن غبارهاي گناه از نفس و تثبيت و برپا ساختن اخلاص مي گردد . از امام باقر و امام صادق ( عليهما سلام ) روايت شده كه فرمودند :« از نمازت براي تو نيست مگر به اندازه ي توجّه قلبي و حضور قلبي ات» .
حضرت فاطمه(سلام الله عليها) فرمودند:« فَرَضَ اللهُ الصيامَ تثبيتاً لِلْإخْلاصِ؛ خداوند روزه را براي پايدار ساختن اخلاص واجب كرده است» .
بدون شك عبادتي كه در آن حضور قلب ، اخلاق و زدودن گناه باشد ، باعث آرامش قلب مي شود . امام باقر ( عليه السّلام ) فرمود :« … وَ الصيام وَ الحَجّ تسكين القلوب ،روزه و حجّ ( سبب ) آرامش قلب هاست.» .