جا مانده اربعين ام!
15 آبان 1396 توسط سلاله
مثلِ هرسال، دل ، پر از داغ است
باز هم پای مَرکَبَم لنگ است
اینکه جامانده_ایم، تکراری ست!
آن که جامانده است، دلتنگ است!
شعرها گفته اند در دوری
همه ی شاعرانِ جامانده!
مطمانّم ولی سه ساله ی تو
همه شان را یکی یکی خوانده!
دختری که زبانزد است به عشق…
حُبُّها نور، فی قلوبِ الناس
گرچه بی دست شد عمویش…آه!
رَفَعَ الله رایتُ العباس
خواستم درد و دل کنم…اما
چه کنم؟ روضه پیش میآید!
این چه سِرّی است در غمت، که به اشک
دلِ غافل ، به خویش میآید!
هرچه را خواستم به من دادی
هرچه را غیر کربلا ! آقا
هر سِری یک بهانه پیش آمد
هر سَری نیست پربها ! آقا
جان زهرا بگو چگونه دگر
نوکری را به تو نشان بدهم؟
نکند سالها گذر کند و
کربلا را ندیده، جان بدهم!